دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 27210
تعداد نوشته ها : 19
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب

عشق به زندگي

اين يك داستان واقعي است كه در كشور ژاپن اتفاق افتاده است :سخصي ديوار خانه اسرا براي دكوراسيون خراب مي كرد(درخانه هاي ژاپني فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي قرار دارد).اين شخص درحين خراب كردن ديوار در فضاي بين آن مارمولكي راديد كه ميخي ازبيرون به پايش كوفته شده است.دلش سوخت ولي به يك باره كنجكاو شد!

وقتي ميخ را بررسي كرد متعجب شد. اين ميخ تقريبا دوسال پيش زماني كه اين خانه ساخته ميشد كوبيده شده است!چه اتفاقي افتاده است؟!!مگر چنين چيزي امكان دارد؟!چطور ممكن است كه اين مارمولك درچنين محيطي دوسال زندهمانده باسد؟!

متحيرازاين مسآله كارش رامتوقف كردودرگوشه اي نشست ومارمولك رازير نظرگرفت.توي اين مدت دايما ازخود ميپرسيد توي اين مدت پكار مي كرده؟چگونه وچي ميخورده؟

همان طور كه به مارمولك نگاه ميكرد يك دفعه مارمولكي ديگر با غذايي در دهانش ظاهر شد. مرد به شدت منقلب شد....

راستي شما چطور جالب بود نه لطفا نظر بديد.....

نتيجه :اگرموجودي به اين كوچكي بتواند عشقي به اين بزرگي داشته باشد پس تصور كنيد كه ماتا چه حد مي توانيم عاشق شويم.....


X